سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 فکه یا مکه - عصر اختناق

فکه یا مکه

پنج شنبه 86 آبان 10 ساعت 11:14 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم


فکه یا مکه


نم باران پاییزی آذر ماه ، زمین گسترده و خلوت دوکوهه آمده بود تا بعضی وسایل مورد نیاز را به جلو ببرد .


پیاده در اطراف زمین صبحگاه قدم می زد و در حالی که ایام خوش جنگ و صبحگاه های عظیم لشکر را در ذهن می گذراند ، با خود نجوا می کرد :


دوکوهه السلام ای خانه عشق                                  سلام ما به تو میخانه عشق


دوکوهه ...


در همین حین به یکی از دوستان زمان جنگ برخورد کرد که طرف حسینیه حاج همت می رفت . سلام و علیک گرمی  کرد . حرارت احوال پرسی طرف مقابل بیشتر بود . سعید را گرم در آغوش گرفت و با تبسمی گفت : آقا سعید اگه ما را ندیدی حلالمون کن .


-         خیر داداش کجا انشاالله .


-         با اجازتون اسممون در اومده داریم میریم حج عمره ، مکه .


سعید تبصم زیبایی کرد چشمانش را به دیدگان او دوخت و گفت : ان شاالله که قبول باشد تو داری میری مکه ، من دارم میرم فکه . بریم ببینیم کدوممون زودتر به خدا می رسیم ...


دوهفته ای گذشته و آن مسافر ، از حج برگشت . خوشحال و شادمان . چه بسا سوغاتی ، آب زمزم و یک تسبیح هم از مکه برای سعید آورده بود . وارد محل که شد ، چشمش روی اعلامیه ای روی دیوار افتاد .


خیره شد ، سخت بود خوب دقت کرد نگاهش بر روی عکس و اعلامیه قفل شد . عکسی زیبا به چشم می خورد که خیلی آشنا بود . زیر عکس نوشته شده بود :


شهید سعید شاهدی          شهادت : فکه  2/10/74  به هنگام تفحص شهداء  



نوشته شده توسط : سعید گنج خانی

نظرات ديگران [ نظر]


:لیست کامل یاداشت ها  :