سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 بانوان - عصر اختناق

+ تقدیم به بانوان ایرانی

چهارشنبه 86 آبان 9 ساعت 5:43 عصر


به نام خدایی که وقتی ما رو افرید تنهامون نذاشت


خانم با این لباس مگر چه خبره ؟


جواب داد: خانم به شما چه ربطی دارد , بدنم مال خودم و من آزادم هر آنچه دلم بخواهد, من زیبایی را به همین شکل دوست دارم خواهش می کنم مزاحم نباشید.


طرف گفت: از نگاه فردی , بلی آزادی ولی ازینکه با این وضع و حال حقوق اجتماعی را فدای خواسته های فردی ات می کنی , خودت را مسؤول نه میدانی؟


در جواب گفت: کدام حق و حقوق اجتماعی ؟ مرا به اجتماع چه ربط ؟


طرف گفت: پس اینجا را که هزاران نفر رفت و آمد دارند  را ترک کن و برو به دشت و دمن و بیابان هرآنچه که دلت میخواهد انجام بده , اینجا ازینکه حریم جامعه محسوب و حقوق اجتماعی مطرح است حق نداری که حقوق دیگران را پایمال کنی و با هر مد  وارداتی که در ذات خود باعث تخریب افکار عموم می شود خودت را بیالایی و در انظار ظاهر شوی.


وقتی دراجتماع زندگی میکنیم باید اجتماعی زندگی کنیم وباحرکات ولباس تحریک آمیز خود باعث سلب آرامش دیگران نشویم....


تذکر  براستی هم , اگر انسان آگاهی و شناخت از حقوق اجتماعی داشته باشد , قطعاً به آن پایبند خواهد بود و در رابطه به آن احساس مسؤولیت خواهند نمود.


 انسان دانا و عاقل خودش را آنطوریکه آزاد بداند آزاد نه میداند, زیراکه قانون اجتماعی به او آزادی فردی را نه می دهد که هر آنچه که دلش بخواهد انجام دهد.


 افراد عاقل و خرد مندان هرگز خودش را در انظار عموم انگشت نما نه میکنند و همیشه حال و هوای اجتماع را داشته و دارند.


حق و حقوق اجتماعی از منزل و خانواده ی شخص آغاز می شود و انتهای آن , حقوق اجتماعی می باشد که رعایت آن بر هر فرد لازم و واجب می باشد.


امروز در جهان غیر اسلام بلای سنگین همین است که حقوق فردی را بر حقوق اجتماعی تر جیح داده و مطابق قانون ملی همه آزادند که هر آنچه دلش میخواهند بکنند.


لذا فساد اخلاقی چه از ناحیه مردان و چه از ناحیه زنان در جامعه ی شان غوغا نموده و کشورهای متمدن امروز را به هلاکت کشانده اند , هر روز بلای نو و جنایت نو .


پس خواهر و برادر مسلمان بیاید که در باره حقوق اجتماعی فکر کنیم و بر اساس آن لباس , رفتار و کردار خویش را تنظیم نمایم تا باشد که هم از لحاظ روحی و فکری آرامش پیدا کنیم  وهم در تابعّیت از عقل زندگی خویش را, خود به اوج سعادت برسانیم.


                                          این نوشته رو تقدیم میکنم به تمام بانوان مسلمان ومومن و پاک و با حجاب ایرانی


چه در ذهن تو میگذرد  درحالی که انجا نشسته ای و به من نگاه میکنی  من از نگاه تو میتوانم بخوانم  که تو فکر میکنی من مورد ظلم وستم قرار گرفته ام  ولی من نیازی به تو ندارم  تا مرا ازاد کنی  سر من برهنه نیست  و تو نمیتوانی موهای پوشیده شده من را ببینی  پس تو انجا نشسته ای و به من خیره شده ای  و با این نگاه خیره در مورد من قضاوت میکنی  تو مطمینی که من ناامیدم  ولی تو اگاه نیستی  زیر این روسری که من بر سر میگذارم  احساس و عاطفه دارم  پس تو نمی بینی  که من واقعا ازادم  این  روسری که بر سر من است  برای پاسداری از وقارم  عفتم  و کمالم  هست  پس درباره من قضاوت نکن  چشمهایت را باز کن وببین  او میگوید : تو چرا نمیتوانی خود من را بپذیری  او میگوید : چرا من نمیتوانم فقط خودم باشم  هر بار   تو از دموکراسی حرف میزنی  با اینحال تو خودت ازادی مرا  میدزدی  وتنها چیزی که من میخواهم مساوات وبرابریست  چرا تو نمیگذاری   من ازاد باشم  برای تو میگویم   خواهرم  باشد که تو همیشه قوی باشی  من از تو بسیار یاد گرفتم   که تو چقدر رنج میبری با اینحال کسانی را که بر تو میخندند   ببخش  تو بی هیچ ترسی قدم برمیداری   با وجود تمام توهینی که به تو میشود  تو انتظار صداقت وبی ریایی را داری  انتظار داری تا انان تو را درک کنند  ولی قبل از اینکه دوری شوی   برگرد  و بگو   ایا نمیبینید که من حقیقتا ازادم   این روسری که بر سر من است با افتخار میپوشم برای پاسداری از وقارم عفتم وکمالم


پس بگذار ازاد باشم                   او با لبخند می گوید                من تنها کسی هستم که ( آزادم )


پس ازاد زندگی کن خواهرم


و ازادی با حجاب پیوند دارد


                            تقدیم به تمام بانوان وبلاگ نویس و بانوان مومن و مسلمان این ایران زیبا



نوشته شده توسط : سعید گنج خانی

نظرات ديگران [ نظر]


گل حجاب عطر عفاف

چهارشنبه 86 آبان 9 ساعت 5:38 عصر
            

سلام ببخشید اگه مطلبه ارشیو شدمو دوباره گذاشتم تو صفحه اصلی تو نظرات دوستام گفته بودن این نوشته


خیلی قشنگه حیفه تو مطالبه ارشیو شدت باشه منم گوش کردم


این مطلب تا به حال یه بار نوشته منتخب شده  و طرفدارای زیادی داره امیدوارم شما هم لذت ببرید


این نوشته رو تقدیم میکنم به تمام بانوان وبلاگ نویس و زنان این مرز پر گهر ایرانه زیبا


شاید بعضی ها بعد خوندن این نوشته به ارزش و مقامه خودشون پی ببرن


بدونن که چقدر با ارزشن و نباید بازی دسته مردمان باشند


 البته این نوشته برای بعضی هاست خودشون میدونن کیا رو میگم


به نام خدایی که وقتی ما رو افرید تنهامون نذاشت



هیچ باغبانی را سرزنش نمی کنند که چرا دور باغ خود حصار و پرچین کشیده است، چون باغ بی دیوار، از آسیب مصون نیست و میوه و محصولی برای باغبان نمی ماند.


هیچ کس هم با نام و بهانه «آزادی» دیوار خانه خود را بر نمی دارد و شبها در حیاطش را باز نمی گذارد، چون خطر رخنه دزد، جدی است.
هیچ صاحب گنج و گوهری هم، جواهرات خود را بدون حفاظ، در معرض دید رهگذران نمی گذارد تا بدرخشد، جلوه کند و چشم و دل برباید، چون خود جواهر ربوده می شود.
هر چیز که قیمتی تر باشد، درصد مراقبت از آن بالاتر می رود.
هر چه که نفیس تر باشد، بیم ربودن و غارت بیشتر است و مواظبت لازمتر.
مگر نه اینکه آثار نفیس خطی را در موزه ها و ویترینها می گذارند، تا با لمس دستهای این و آن، خراب نشود و از ارزش نیفتد؟!
اینها همه، فرمان عقل است و اقتضای تجربه.
اگر در شیشه عطر را باز بگذاری، عطرش می پرد.
اگر رشته مروارید را در کمد و صندوق نگذاری و در آن را نبندی، گم می شود.
اگر در مقابل پنجره خانه ات، توری نزنی، از نیش پشه ها و مزاحمت مگسها در امان نخواهی بود.
وقتی راه ورود پشه ها را می بندی، خود را «مصون» ساخته ای، نه «محدود» و زندانی.
وقتی در خانه را می بندی، یا پشت پنجره اتاقت پرده می آویزی، خانه خود را از ورود بیگانه و نگاههای مزاحم در پناه قرار داده ای، نه که خود را در قید و بند و حصار افکنده باشی.
این را هم عقل و تجربه ات فرمان می دهد.
قرآن هم می گوید: زنان خودآرایی و خودنمایی و عشوه گری نکنند، تا مورد آزار بیماردلان قرار نگیرند. (ر.ک: «فَلا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَیَطمَعَ الّذی فی قلبهِ مرضٌ» (احزاب، آیه 32 و 33 ؛ نیز نور آیه 30 و 31)
اگر برای ایمنی از خطرها و آسودگی از مزاحمان، خود را بپوشانیم، نه کسی ایراد می گیرد، و نه اگر هم ایراد بگیرد، اعتنا می کنی چرا که سخنش را بی منطق و ناآگاهانه می دانی و می بینی.
اینکه: «دل باید پاک باشد»، بهانه ای برای گریز جاهلانه از همین مصونیت است و آویختن به شاخه «لاقیدی»، وگرنه از دل پاک هم نباید جز نگاه و رفتار پاک برخیزد.
ظاهر، آیینه باطن است و ... «از کوزه همان برون تراود که در اوست».
زن، به خاطر ارزش و کرامتی که دارد، باید محفوظ بماند و خود را حراج نکند و در بازار سوداگران شهوت خود را به بهای چند نامه و نگاه و لبخند، نفروشد.
زن به خاطر لطافتی که دارد، نباید در دست های خشن کامجویان دیوسیرت، که نقاب مهربانی و عشق به چهره دارند، پژمرده شود و پس از آنکه گل عصمتش را چیدند او را دور اندازند یا زیر پایش له کنند.
زن به خاطر عصمتی که دارد و میراث دارِ پاکی مریم است، نباید بازیچه هوس و آلوده به ویروس گناه شود.
گوهر عفاف و پاکی، کم ارزش تر از طلا و پول و محصول باغ و وسایل خانه نیست.
دزدان ایمان و غارتگران شرف نیز فراوانند.
سادگی و خامی است که کسی خود را در معرض دید و تماشای نگاه های مسموم و چشم های ناپاک قرار دهد و به دلبری و جلوه گری بپردازد و خیال کند بیماردلان و رهزنان عفاف را به وسوسه نیم اندازد و از زهر نگاه ها و نیش پشه های شهوت در امان می ماند.
هر شاخه که از باغ برون آرد سر در میوه آن طمع کند راهگذر
بعضی از «نگاه»ها، ویروس «گناه» منتشر می کنند و بعضی از چهره ها حشره مزاحمت جمع می کنند.
تاریخچه اندلس و شکست مسلمانان و سقوط تمدن اسلامی در اسپانیا، مگر جز به خاطر هجوم فساد غربی به کانون عفاف و تقوی مسلمانان بود؟!
خراب کردن همه دیوارها و برداشتن همه پرده ها و بازگذاشتن همه پنجره ها نشانه تیره اندیشی است، نه روشن فکری! علامت جاهلیت است، نه تمدن.
می گویی نه؟ به طومار کسانی نگاه کن که پس از رسوایی و بی آبرویی با دو دست پشیمانی بر سر غفلت خویش می زنند و بر جهالت خود لعنت می فرستند.
کسی که از «جماعت رسوا» نگریزد «رسوای جماعت» می شود!
آنکه ایمان را به لقمه ای نان می فروشد،
آنکه یوسف زیبایی را با چند سکه قلب عوض می کند،
آنکه «کودک عفاف» را جلوی صدها گرگ گرسنه می برد و به تماشا می گذارد، روزی هم «پشت دیوار ندامت»، اشک حسرت بر دامن پشیمانی خواهد ریخت، در آخرت هم به آتش بی پروایی خود خواهد سوخت.
از اول که جامه عفاف، سفید و شفاف است، نباید گذاشت چرک آبه گناه بر آن بپاشد.
از اول باید مواظب بود این کاسه چینی نشکند و این جام بلورین تَرَک برندارد.
از اول نباید به پای بیگانه، اجازه ورود به مزرعه نجابت داد، که بوته های نورس عصمت را لگدمال کند.
ولی ... گریه بی حاصل است و بی ثمر، وقتی شاخه شکست و گل چیده شد!!



به نقل از کتاب «از همدلی تا همراهی»
 



نوشته شده توسط : سعید گنج خانی

نظرات ديگران [ نظر]


:لیست کامل یاداشت ها  :