سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 سعید گنج خانی - عصر اختناق

تشت گذاری، سنت عزاداران حسینی اردبیل

یکشنبه 86 دی 2 ساعت 11:4 صبح
   در فضای داخلی مساجد شهر اردبیل سکوهایی وجود دارد که روی آنها تشت های بزرگ مسی و برنجی گذاشته می شود. این تشت ها که نزد عزاداران حسینی اردبیل از حرمت خاصی برخوردار هستند، در طول سال روی جایگاه ویژه شان می مانند تا سه روز مانده به آغاز ماه محرم در آیینی که خاص عزاداری شهر اردبیل است و به آن "تشت گذاری"  گفته می شود، مورد استفاده قرار گیرند.

 

        آیین تشت گذاری در مسجد جامع اردبیل / عکس: رئوف محسنی شرقشهر اردبیل از دوران قدیم تا چندی پیش، صاحب شش محله اصلی بوده که اهالی شهر با تعبیر "محلات ششگانه" از آن یاد می کنند. هر محله اصلی یا بزرگ نیز شامل کوچه ها و مساجد کوچکتری بوده که در زبان محلی به آن "خولا" (شاخه) گفته می شود. عزاداری ماه محرم در اردبیل از دیرباز توسط همین محلات ششگانه و شاخه های آنها انجام می گرفته و اکنون نیز به همان ترتیب کهن، توسط محلات ششگانه و محلات تابع آنها سامان می یابد.

 

       "بیوک جامعی"، پژوهشگر تاریخ اردبیل و عضو هیات امنای محلات ششگانه شهر ضمن اشاره به این نکته که آیین تشت گذاری به مناسبت آغاز روزهای عزاداری شهدای کربلا، فقط در شهر اردبیل دارای سابقه تاریخی است، در مورد این مراسم به خبرنگار "سرمایه" می گوید: «مراسم تشت گذاری از روز 27 ذی الحجه تا اول ماه محرم، یعنی در فاصله سه روز، در نزدیک به 200 مسجد اردبیل برگزار می شود. اولین تشت گذاری رسمی شهر روز 27 ذی الحجه، پس از نماز مغرب در مسجد جامع شهر صورت می گیرد و سپس طی روزهای باقی مانده تا آغاز ماه محرم، بقیه محله ها هم اقدام به برگزاری این مراسم می کنند.»

 

         جامعی نحوه تشت گذاری مسجد جامع اردبیل را اینگونه شرح می دهد: «تشت گذاری مسجد جامع شهر توسط عزاداران حسینی محله "طوی" (یکی از محله های ششگانه شهر) مدیریت می شود. چند روز مانده به 27 ذی الحجه تعدادی از زنان محله طوی اقدام به نظافت مسجد جامع و شستشوی تشت ها می کنند و سپس تشت ها را در گوشه ای از مسجد قرار می دهند. در مسجد جامع اردبیل به نشان شش محله اصلی شهر، شش تشت آب وجود دارد. در روز تشت گذاری مسجد جامع، علاوه بر عزاداران محله طوی و توابع آن، ریش سفیدها یا روسای و هیات امنای پنج محله دیگر نیز حضور می یابند. بعد از عزاداری حسینیان محله طوی و محله های تابع آن، تشت هر محله توسط نماینده همان محله، با کمک جوانان و در میان غلغله و ازدحام جمعیت به دوش گرفته می شود و روی سکویی که برای تشت ها در مسجد ساخته شده قرار می گیرد. بعد از قرار گرفتن آخرین تشت روی سکوی مورد نظر، عزاداران حسینی کوزه های آب را بر دوش می گیرند و میان ازدحام عزاداران، آب آنها را درون تشت ها خالی می کنند. عزاداران اردبیلی علاوه بر آنکه برای رفع تشنگی در طول ده روز عزاداری از آب تشت ها می نوشند، به شفابخش بودن این آب نیز عقیده دارند و آن را به عنوان تبرک به خانه ها می برند تا بیماران شان هم از آن آب بنوشند. البته با کم شدن آب باز هم آب تازه در تشت ها ریخته می شود که دیگر برای ریختن آب تازه شرایط خاصی وجود ندارد. روشن کردن شمع و خواندن دعای "فاتحه" نیز که دعای خاص آیین تشت گذاری است از دیگر برنامه های سنت تشت گذاری اردبیل به حساب می آید.»

 

       عضو هیات امنای محله طوی تفاوت تشت گذاری مسجد جامع با سایر محله ها و مساجد شهر را اینطور بیان می کند: «فقط در تشت گذاری مسجد جامع است که شش تشت به نشان شش محله گذاشته می شود و ریش سفیدان پنج محله اصلی دیگر نیز حضور می یابند. در تشت گذاری مساجد دیگر فقط عزادارن یک محله یا یک مسجد به نشان همدلی حضور می یابند و تعداد تشت ها هم ثابت نیست. در هر حال باید گفت باشکوه ترین آیین تشت گذاری متعلق به مسجد جامع شهر است.»

 

        نویسنده کتاب "آثار و ابنیه تاریخی اردبیل" در مورد سابقه تاریخی آیین تشت گذاری در اردبیل با اشاره به این نکته که سند تاریخی دقیقی در این خصوص به  دست نیامده، می گوید: «بر اساس متن کامل و قدیمی دعای تشت گذاری که به صورت تلفیقی با استفاده از  سه زبان فارسی، ترکی و عربی نوشته شده و نویسنده در آن به بزرگداشت سلاطین صفوی نیز پرداخته، می توان حدس زد آیین تشت گذاری ریشه در عصر صفویه داشته باشد. اما آنچه مسلم می دانیم این است که در دوره قاجاریه تشت گذاری در مسجد جامع اردبیل برگزار می شده. البته در آن مقطع برای ریختن آب به درون تشت ها از مشک استفاده می کردند که اکنون مشک ها جای خود را به کوزه های آب داده اند.»

 

       جامعی در ادامه به نکته دیگری نیز اشاره دارد: «تشت گذاری در عصر قاجاریه فقط در مسجد جامع اردبیل برگزار می شد و سپس سایر محلات اصلی شهر نیز نسبت به انجام این مراسم اقدام کردند. چنانکه اکنون در 200 مسجد شهر اردبیل مراسم تشت گذاری برگزار می شود. علاوه بر این در سه دهه اخیر برگزاری مراسم تشت گذاری به سایر شهرهای استان اردبیل و بیشتر شهرهای استان های آذربایجان  شرقی و غربی و چند شهر دیگر نیز تسری یافته. همچنین اردبیلی های مقیم تهران هم در آستانه آغاز ماه محرم اقدام به برپایی آیین تشت گذاری می کنند. در هر حال تا جایی که می دانیم قدیمی ترین آیین تشت گذاری در مسجد جامع اردبیل و روز 27 ذی الحجه انجام شده است.»

 

تشت گذاری نشانه چیست؟

   جامعی در خصوص تشت گذاری و علل انجام این کار چند احتمال را مطرح می کند. بنا به گفته وی تشت گذاری از یک طرف اهمیت مساله آب را نشان می دهد؛ چراکه آب برای ساکنان منطقه همواره دارای اهمیتی فوق العاده بوده: «ایران کشوری نیمه خشک است و عراق و عربستان نیز کشورهایی خشک به حساب می آیند. پس به خودی خود آب برای ساکنان این مناطق مساله مهمی است. از طرف دیگر آب در حادثه کربلا جایگاه ویژه ای دارد. براساس مدارک تاریخی احتمال می رود حسین بن علی، امام سوم شیعیان در شهریور ماه که به "خرماپزان" معروف است، مکه را به قصد عراق ترک کرده باشد. بر اساس روایت های تاریخی پیش از رسیدن حسین بن علی و یاران و اهل بیتش به کربلا، "حر" برای بار نخست در منطقه ای به اسم "زباله" راه را بر امام سوم شیعیان بسته و حرکت کاروان وی را متوقف می سازد. حسین بن علی همانجا، علی رغم   کمبود آب، دستور می دهد تشت هایی که همراه کاروان بوده را زمین بگذارند و آب مشک ها را درون تشت ها خالی کنند تا هم یاران خودش و هم سربازان حر از آن آب بنوشند و هر دو طرف، چارپایان شان را نیز سیراب سازند.  این اتفاق هم می تواند یکی از دلایل ایجاد مراسم تشت گذاری محسوب شود. علاوه بر این اهمیت آب در روز های تاسوعا و عاشورا هم بر کسی پوشیده نیست». اما بنا به اظهارات جامعی نیاز عزاداران حسینی به نوشیدن آب نیز مقوله دیگری است که در بررسی ریشه های تشت گذاری نباید  نسبت به آن بی توجه بود؛ چنانچه در قدیم که آب آشامیدنی را از چاه های سنگی مجاور شهر اردبیل کشیده و با گاری به شهر می آوردند، آب موجود در تشت ها -- که مدام نیز پر می شد--، می توانست نیاز عزاداران به آب آشامیدنی را تامین کند.  پژوهشگر تاریخ اردبیل در نهایت، بزرگداشت آب به یاد حرکت عاشورا را یکی از مهم ترین دلایل ایجاد آیین تشت گذاری عنوان کرده و تشت گذاری را رسمی ترین استقبال اردبیلی ها از روزهای عزاداری امام سوم شیعیان می داند.

 

     این مدرس دانشگاه همچنین به جایگاه اردبیل در عصر صفویه اشاره کرده و به سبب وجود مرقد شیخ صفی الدین، جد ششم شاه اسماعیل در این شهر، اردبیل را بعد از قم و مشهد به عنوان سومین شهر زیارتی ایران در عصر صفوی معرفی می کند. بنا به گفته وی تشکیل حکومت صفویه را باید اوج تجلی فرهنگ تشیع دانست و به دلیل اینکه شهر اردبیل خاستگاه صفویه به حساب می آمده، اردبیل صاحب سابقه ای عمیق در مقوله عزاداری برای شهدای کربلا شده است.
  
این گزارش در شماره ??? روزنامه سرمایه چاپ شد
 / عکس از عکاس اردبیلی، رئوف محسنی شرق است.


نوشته شده توسط : سعید گنج خانی

نظرات ديگران [ نظر]


مرجعیت‌ شیخ‌ مفید در غیبت‌ کبری‌ 413( ه.ق)

دوشنبه 86 آذر 19 ساعت 12:30 عصر
  <محمد بن‌ محمد بن‌ نعمان> مشهور و ملقب‌ به‌ شیخ‌ مفید به‌ سال‌ 336 هجری‌ قمری‌ در حوالی‌ شهر بغداد از یک‌ خانواده‌ اصیل‌ در تشیع‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود. پدرش‌ در واسط‌ یکی‌ از شهرهای‌ عراق‌ زندگی‌ می‌کرد و به‌ آموزگاری‌ قرآن‌ و معارف‌ دین‌ مشغول‌ بود و توسط‌ بدخواهان‌ در عکبری‌ به‌ شهادت‌ رسید. خانواده‌ مفید مورد احترام‌ عضدالدوله‌ دیلمی‌ حاکم‌ شیعی‌ ایرانی‌ ‌بود به‌ طوری‌ که‌ عضدالدوله‌ به‌ دیدار این‌ خانواده‌ می‌شتافت. پدر شیخ‌ مفید او را به‌ تحصیل‌ معارف‌ و علوم‌ دین‌ اسلام‌ تشویق‌ و ترغیب‌ می‌کرد. شیخ‌ مفید حافظه‌ و قدرت‌ تحلیل‌ بالایی‌ داشت‌ و به‌ سرعت‌ بین‌ طلبه‌های‌ شیعه‌ و سنی‌ از شهرت‌ فراوانی‌ برخوردار شد.
    
    _ اساتید و تحصیلات‌ مفید
    از معروف‌ترین‌ اساتید فقهی‌ مفید مرحوم‌ <حسین‌ بن‌ ابی‌عقیل> ملقب‌ به‌ حذا (کفاش) و معروف‌ به‌ ابی‌عقیل‌ عمانی‌ است. او از مقدم‌ترین‌ فقهای‌ شیعه‌ سال‌های‌ آغازین‌ عصر غیبت‌ کبری‌ است. او‌ نخستین‌ کسی‌ است‌ که‌ در عصر اول‌ غیبت‌ کبری‌ علم‌ فقه‌ را برپایه‌ دیدگاه‌ شیعه‌ به‌ طور منظم‌ و مهذب‌ تدوین‌ کرده‌ است‌ و روش‌ اجتهاد و استنباط‌ احکام‌ فقهی‌ را در عصر غیبت‌ کبری‌ مبتنی‌ بر اصول‌ و ادله‌ امامیه‌ ارائه‌ داده‌ است‌ .گفته‌ می‌شود او یمنی‌ است‌ و عمان‌ از سواحل‌ دریای‌ یمن‌ است. تاریخ‌ وفات‌ او معلوم‌ نیست‌ وعنوان‌ کتاب‌ خاصی‌ از او در فقه‌ نامبرده‌ نمی‌شود؛ ولی‌ آرای‌ فقهی‌ ابن‌ ابی‌عقیل‌ عمانی‌ در فقه‌ زیاد نقل‌ می‌شود. احتمال‌ داده‌ می‌شود وفات‌ او در نیمه‌ اول‌ قرن‌ چهارم‌ حدود سال‌های‌ 330 تا 350 هجری‌ بوده است. دومین‌ استاد معروف‌ شیخ‌ مفید، مرحوم‌ <ابن‌ جنید اسکافی> است. او نیز از فرزانگان‌ شیعه‌ است‌ که‌ در عصر اختناق‌ حکومت‌ عباسیان‌ در عراق‌ بدون‌ هیچ‌ گونه‌ ادعا و توقع‌ شروع‌ به‌ تحقیق‌ و تدریس‌ در علم‌ فقه‌ اهل‌ بیت‌ (ع) کرد و شاگردان‌ بزرگی‌ را چون‌ شیخ‌ مفید تربیت‌ کرد. ابوعلی‌ محمد بن‌ احمد بن‌ جنید اسکافی‌ متعلق‌ به‌ محله‌ اسکاف‌ بین‌ بصره‌ و نهروان‌ است. نجاشی‌ در کتاب‌ رجال‌ خود می‌نویسد از برخی‌ از مشایخ‌ خود شنیدم‌ که‌ نزد ابن‌ جنید اسکافی‌ مال‌ و شمشیری‌ از حضرت‌ امام‌ زمان‌ (ع) بود که‌ به‌ هنگام‌ مرگ‌ درباره‌ آنها وصیت‌ کرده‌ بود ولی‌ بعد ضایع‌ شدند. نقل‌ شده‌ است‌ آثار علمی‌ ابن‌ جنید به‌ پنجاه‌ کتاب‌ می‌رسد ولی‌ هم‌اکنون‌ کتاب‌ فقهی‌ <معنون> به‌ عنوان‌ متعلق‌ به‌ ایشان‌ در دسترس‌ نیست. آرای‌ فقهی‌ ابن‌ جنید همواره‌ در فقه‌ مطرح‌ بوده‌ است‌. فقهای‌ شیعه‌ از ابن‌ جنید و ابن‌ ابی‌ عقیل‌ به‌ عنوان‌ <قد یمین> یاد می‌کنند. از معروف‌ترین‌ اساتید شیخ‌ مفید، <شیخ‌ صدوق> اولین‌ مرجع‌ شیعه‌ در عصر غیبت‌ کبری‌ است‌ که‌ بحث‌ آن‌ گذشت. از اساتید دیگر معروف‌ شیخ‌ مفید، <شیخ‌ ابوالقاسم، جعفر بن‌ محمد بن‌ جعفر بن‌ موسی‌ بن‌ مسرور بن‌ قولویه‌ قمی> از راویان‌ مشهور شیعه‌ نیمه‌ دوم‌ قرن‌ چهارم‌ هجری‌ است. شیخ‌ مفید از استاد خود جعفر قولویه‌ بهره‌های‌ فراوانی‌ در علم‌ حدیث‌ برده‌ است. تالیفات‌ زیادی‌ از جعفر قولویه‌ قمی‌ نقل‌ شده‌ است‌ که‌ مشهورترین‌ آنها کتاب‌ کامل‌ <الزیارات> است. استاد شیخ‌ مفید در سال‌ 367 هجری‌ به‌ دیار باقی‌ ارتحال‌ کرد. مرحوم‌ <شیخ‌ حسین‌ نوری> در خاتمه‌ کتاب‌ مستدرک‌ پنجاه‌ تن‌ از استادان‌ مفید را نام‌ می‌برد که‌ بدون‌ در نظر گرفتن‌ مرزهای‌ سیاسی‌ کنونی‌ شخصیت‌های‌ علمی، سیاسی‌ ایران‌ و عراق‌ به‌ چشم‌ می‌خورند که‌ مشهورترین‌ آنها از ایران‌ جعفر قولویه‌ قمی‌ و محمد صدوق‌ قمی‌ و از عراق‌ ابی‌ جنید اسکافی‌ و از یمن‌ ابن‌ عقیل‌ عمانی‌ است.
    
    _ آثار علمی‌ شیخ‌ مفید
    شیخ‌ مفید از چهره‌های‌ بسیار درخشان‌ شیعه‌ در جهان‌ اسلام‌ است. ابوعلی‌ جعفری‌ داماد شیخ‌ مفید نقل‌ می‌کند که‌ مفید شب‌ها مختصر می‌خوابید و اکثر وقت‌ها را به‌ نماز یا تلاوت‌ قرآن‌ یا مطالعه‌ می‌گذرانید. شیخ‌ مفید بزرگ‌ترین‌ دانشگاه‌ علوم‌ انسانی‌ را در بغداد تاسیس‌ کرد و شاگردان‌ زیادی‌ را دانشمند و محقق‌ تربیت‌ کرد؛ او دوازده‌ اثر فقهی: -1 احکام‌ النساء -2 العویص‌ -3 المسائل‌ السرویه‌ -4 المسائل‌ الصاغانیه‌ -5 المسائل‌ الطوسیه‌ -6 المسح‌ علی‌ الرجلین‌ -7 المقنعه‌ -8 جوابات‌ اهل‌ الموصل‌ -9 خلاصه‌الایجاز -10 ذبائح‌ اهل‌ الکتاب‌ -11 رساله‌ فی‌المتعه‌ -12 رساله‌ فی‌ المهر را تالیف‌ کرد. او همچنین‌ دوازده‌ اثر در علم‌ حدیث‌ تالیف‌ کرد و کتاب‌ ارزشمند التذکره باصول‌الفقه‌ را برای‌ تنظیم‌ مباحث‌ اصولی‌ تالیف‌ کرد؛ مرکز علمی‌ فرهنگی‌ شیخ‌ مفید در بغداد توجه‌ جهان‌ اسلام‌ به‌ ویژه‌ شیعیان‌ را به‌ خود جلب‌ کرد و جوانان‌ پر شور و پاکباخته‌ شیعه‌ را از اقصی‌ نقاط‌ سرزمین‌های‌ دور و نزدیک‌ به‌ بغداد جذب‌ کرد تا در محضر درس‌ او حاضر شوند و نتیجه‌ چنین‌ حرکت‌ فرهنگی‌ و مرجعیت‌ دینی‌ آثار درخشان‌ و میراث‌ ماندگار شیعیان‌ و جهان‌ اسلام‌ شد؛ این‌ در حالی‌ بود که‌ حکومت‌ عباسیان‌ در عراق‌ به‌ فساد و حکومت‌ آل‌بویه‌ در ایران‌ به‌ جنگ‌ها و فتح‌ها مشغول‌ بودند و حکومت‌های‌ ایران‌ و عراق‌ معاصر با مرجعیت‌ شیخ‌ مفید را در شماره‌ بعد بخوانید
    
    

نوشته شده توسط : سعید گنج خانی

نظرات ديگران [ نظر]


حکمت غیبت

دوشنبه 86 آذر 12 ساعت 12:0 عصر
 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ابا صالح المهدی

حکمت غیبت

  باید بدانیم غیبت حضرت ولی عصر(عج) طبق تقدیری است که از جانب خدای سبحان مقدر شده و حکمت هایی دارد، شاید یکی از علتها مساعد نبودن موقعیت زمانی باشد، همان طور که پیامبران برای ارشاد امت خود قیام کرده ولی به علت جهالت آنان با خطرهای جدی مواجه شدند و بالاجبار از امت خویش دوری گزیدند؛ مانند حضرت رسول اکرم(ص) که از ترس جان خود، مدتی را در شعب ابوطالب عموی بزرگوارشان گذراندند.

 

   حضرت ادریس(ع) نیز مدت بیست سال از ترس امت گمراه خود که دعوت او را رد کرده بودند غیبت کردند. حضرت موسی(ع) هم مدتی را دور از امت خویش سپری کردند به امید آن که فرصتی پیش آید تا ایشان بتوانند حق را احقاق کرده و باطل را ریشه کن نمایند.

 

   اصولا انبیا و اولیا هدفشان به اجرا گذاشتن قانون الهی بوده است، به همین دلیل برای حفظ جان خود سعی می کردند تا در زمان مناسب به اهداف خود دست پیدا کرده و سپس تسلیم سرنوشت شوند.

 

   خداوند متعال نیز حضرت مهدی(عج) را برای ریشه کردن هر نوع ظلم و ستم حاکم ذخیره کرده و آن حضرت را تا فرا رسیدن اجل حتمی از بلا محفوظ خواهند داشت و بر خلاف گذشته، ستمگران کوچک و بزرگ فرصتی نخواهند یافت تا خدشه ای به وجود نازنین آن یگانه حجت عالم وارد سازند.

 

   دلیل دیگری که می توان برای غیبت ایشان قایل شد، کثرت گناه و عدم اتحاد و انسجام در میان مسلمانان جهان است، و دیگر، عدم شناخت و نداشتن اطلاعات لازم در مورد آن سرور که سبب تاخیر در ظهور می شود، و علت دیگری که می توان در مورد غیبت در نظر گرفت، عدم شایستگی و توبه عده ای از افراد و طلب نکردن آن حضرت از جانب خدای منان است، در واقع هر حرکت سویی، سبب تاخیر در ظهور می شود و هر چه غیبت به تاخیر افتد مصیبت و گرفتاریهای مردم جهان هم بیشتر خواهد شد.

 

   علت دیگری برای غیبت حضرت مهدی(عج) آزمایش همگان است که خداوند برای دوست و دشمن قرار داده است و بدون شک غیبت آن حضرت تا پایان آزمایشات الهی و احقاق نتیجه باقی خواهد ماند.

 

   در غیبت، نعمانی از محمد بن خلاد روایت می کند که گفت: از حضرت موسی کاظم(ع) شنیدم که فرمود:

                            « احسب الناس ان یترکوا ان یقولو وهم لا یفتنون »

« آیا مردم گمان کردند که (خداوند) آنان را به حال خود می گذارد که بگویند ایمان آوردیم و امتحانی هم ندهند؟ »

 

   سپس (حضرت از من در مورد این آیه شریفه پرسید) مقصود چه امتحانی است؟ عرض کردم: قربانت گردم به نظر ما مقصود آزمایش در امر دین است. حضرت فرمود: « مانند طلا امتحان می شوند؛ همچون طلا خالص می گردند.»

 

   روایت است: خداوند مرگ و حیات را قرار داده تا مردم را امتحان کند و معلوم شود کدام یک از بندگان از حیث عمل بهتر هستند. باید توجه کرد که بر سر دوراهی ها و تردیدها، آن که مخالف هوای نفس و نزدیک به رضای الهی است انتخاب شود؛ زیرا امتحان سنت الهی است و همه در دنیا امتحان می شوند حتی بندگان خوب خدا.

 

   حضرت امیرالمومنین علی(ع) در این باره می فرمایند:

   « و حتی لا یبقی منکم الا کالکحل فی العین!. هیهات، هیهات، لا یکون فرجنا حتی یذهب الکدر و یبقی الصفو.»

   « تا از شما باقی نباشد جز به مقدار سرمه در چشم! هیهات، هیهات که فرج ما واقع نمی شود مگر بعد از آن که تیره ها از بین بروند و فقط صاف ها بمانند.»

 

امام جواد(ع) می فرمایند: « امام بعد از من، پسرم (امام هادی) است که امر او، امر من و گفته او، گفته من و اطاعت او، اطاعت من است و امام بعد از او پسرش حسن(امام حسن عسگری) است که امر او، امر پدرش، گفته او، گفته پدرش و اطاعت او، اطاعت پدرش می باشد (آنگاه امام جواد سکوت کردند) عرضه شد: ای فرزند رسول خدا! امام بعد از حسن کیست؟ (امام جواد) به شدت گریست و فرمود: بعد از حسن، پسر او قائم و منتَظر است.

   گفته شد: چرا به او «قائم» گفته می شود؟ فرمود: زیرا او بعد از آنکه یادش از بین می رود، قیام می کند و پس از آن که بیشتر قایلان به امامتش از اعتقاد خود بازگردند او ظهور می کند.

 

   گفته شد: چرا به او «منتَظر» می گویند؟ فرمود: زیرا برای او غیبتی طولانی هست که مومنان مخلص، ظهور او را انتظار می کشند و صاحبان شک او را انکار می کنند و منکران نام و یاد او را مسخره می نمایند، (بدانید) هر کس وقت تعیین کند دروغ می گوید، هرکس شتاب کند هلاک می شود، هرکس تسلیم اراده خدا شود نجات می یابد.»

 

   در حدیث دیگر نقل شده است:

« در قائم ما شش نشانه از شش پیامبر است: نشانه ای از حضرت نوح، نشانه ای از حضرت ابراهیم، نشانه ای از حضرت موسی، نشانه ای از حضرت عیسی، نشانه ای از حضرت ایوب و نشانه ای از حضرت محمد(ص).

نشانه اش از حضرت نوح، طول عمر اوست.

نشانه اش از حضرت ابراهیم، تولد پنهان و گوشه گیری او از مردمان است.

نشانه اش از حضرت موسی، مخفی بودن ولادت و غیبت اوست.

نشانه اش از حضرت عیسی، اختلاف مردم در حق اوست.

نشانه اش از حضرت ایوب، فرج بعد از شدت و گشایش بعد از گرفتاری است.

نشانه اش از حضرت محمد(ص)، خروج او با شمشیر است.»

 

   حضرت قائم(عج) در نامه ای به سفیرش محمد بن عثمان این چنین می نویسد:

« اما در مورد علت غیبت، خدای تبارک و تعالی می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید! هرگز نپرسید از مسایلی که اگر فاش شود شما را اندوهگین سازد ... هر یک از پدران من، بیعتی از طاغوت های زمان به گردن داشتند ولی به هنگامی ظهور خواهم نمود که بیعت احدی از طاغوت ها به گردنم نباشد.

    اما کیفیت انتفاع مردم از وجود من ذر زمان غیبت همانند انتفاع آنان از خورشید است هنگامی که ابرهای تیره آن را بپوشاند، من امان برای اهل زمین هستم، همان طور که ستارگان امان برای اهل آسمان است،

   در مورد مسائلی که به شما سودی نخواهد داشت پرسش نکنید و در مورد آنچه برای شما بیان شده، خود را به زحمت نیندازید و در رابطه با تعجیل فرج، بسیار دعا کنید که فرج شما نیز به آن بسته است و سلام بر کسی که از هدایت پیروی کند.

 

 اللهم عجل لولیک الفرج

التماس دعا


نوشته شده توسط : سعید گنج خانی

نظرات ديگران [ نظر]


السلام علیک یا اباالصالح یا بقیه الله

 رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم):

«والذى بعثنى بالحق بشیراً لولم یبق من الدنیا الا یوم واحد، لطول الله ذلک الیوم حتى یخرج فیه ولدى المهدى، فینزل روح الله عیسى بن مریم فیصلى خلفه، وتشرق الارض بنور ربها، ویبلغ سلطانه المشرق والمغرب».

سوگند به آن کسى که مرا به حق براى بشارت (به رحمت خویش) مبعوث فرموده، اگر جز یک روز از عمر عالم باقى نماند، هرآینه خداوند آن روز را آن چنان طولانى سازد تا در آن روز فرزندم مهدى از پرده غیبت خارج گردد، سپس روح الله عیسى بن مریم نازل گردد و پشت سر او نماز گذارد، و زمین به نور پروردگارش (از ظلمتهاى ظلم و تاریکیهاى فساد و جهل) به روشنائى گرآید، و قدرت و حکومت او تا شرق و غرب عالم گسترش یابد.

ظهور مصلح در آخرالزمان اختصاص به دین مقدس اسلام و مذهب تشیع ندارد. بلکه در ادیان دیگر نیز از این  موضوع سخن بسیار گفته شده است.

در انجیل مرقس باب 13 چنین آمده است:

33- پس بر حذر باشید و بیدار شده و دعا کنید، زیرا که نمی دانید که آن وقت کی می شود.

34- مثل کسی که عازم شده خانه خود را واگذارد، و ملازمان خود را بر آن گماشته هر یکی را به شغلی خاص مقرر نماید و دربان را امر فرماید که بیدار بماند.

 

35- و بدین طور بیدار باشید زیرا نمی دانید که صاحب خانه کی می آید در شام، بانگ خروس و یا صبح.

 

36- مبادا ناگهان آمده شما را خفته یابد.

 

در کیش هندو و نیز در کتب پورانا شرح مفصلی درباره دوران آخر عصر کالی یعنی آخرالزمان آمده است.

 

در آیین زرتشتی، سوشیانت، مزدکیان، به منزله کریشنای برهمنان، بودای پنجم بودائیان، مسیح یهودیان، فارقلیط عیسویان و مهدی مسلمانان است.

 

در کتب مقدس هندوان آمده است که: در آخر زمان هنگامیکه تمامی دنیا پر از ظلم و فساد گشت شخصی بنام منصور ظهور می نماید که بر تمامی دنیا مستولی می گردد.او نسبت به تمامی افراد اعم از با ایمان و ناایمان شناخت داشته و همگی آنها را بسوی خدا دعوت می نماید. 

 

در کتب زرتشتیان در مورد مصلح جهانی اینطور آمده است :از سرزمین اعراب و از میان فرزندان هاشمی مردی ظهور می کند که با ارتش بزرگ و گسترده خود ادامه دهنده ی دین جد خود گشته و زمین را از عدل و داد پرمی کند. 

 

در کتاب تورات (18:20) عنوان شده که خداوند برای اسماعیل خیر و برکت فراوان قرار داده و نسل او را با 12 شاهزاده افزون می نماید که تبدیل به ملت بزرگی خواهند شد. 

 

در زبور نیز مصلح جهانی بدینگونه معرفی شده است:خداوند مرد وارسته ای را بر می گزیند که بر جهان مستولی می گردد و آرامش و سکون را برای همگان به ارمغان خواهد آورد.  

 

نکته ی قابل توجه در اینجا آن است که پیروان مذاهب مختلف بر این باورند  که مصلح جهانی از میان آنان خواهد بود؛ بعنوان نمونه طرفداران دین  زرتشت معتقد هستند، مصلح جهانی مردی از سرزمین فارس خواهد  بود.یهودیان نیز آن را از فرزندان بنی اسرائیل دانسته و مسیحیان ان را بر   مسلک خود می دانند و مسلمانان بر این باورند که مصلح جهانی از تبار  هاشمی و از نسل نبی اکرم (ص) می باشد.

 

با نگاهی دقیق تر به باورها و اعتقادات دیگر ادیان به این نکته می رسیم  که اعتقادات آنان با آنچه مسلمانان از آن به عنوان مصلح جهانی یاد می  کنند صدق می نماید؛ چرا که در میان اجداد حضرت مهدی (عج)  شهربانومادر سید ساجدین دختر یزدگرد سوم پادشاه عهد ساسانی ایران  وجود دارد که گفتار دین زرتشت را کامل می نماید.و از آنجائیکه هاشمیان  و بنی اسرائیل هر دو از نسل حضرت ابراهیم (ع) هستند پس گفتار  یهودیان   نیز می تواند صدق پیدا کند و از طرف دیگر می دانیم که مادر  حضرت مهدی (عج) نرجس خاتون از شاهزادگان و نوه ی قیصر روم می  باشند که بر دین مسیحیت بوده است.

 

                           

تویی مولا تمام هست و بودم تویی مولا همـه بـو د و نبــودم

بـرایت منتــــظر بـر در نشینم فـدای   تو تمــام هست و بـودم

بیا تا جـان خود ســازم فدایت بیا تا بشـــــنوم مولا صـــدایت 

اگر آیی اباصـــــالح بـه پیشم نمی ســـازم دگر مولا رهــایت 

بیا ای یوسف گمگـــشته مـا بیا ای منتـــــقم مهـــر دل آرا 

بپــوش پیراهن رزم حسین را نشــان عاشــقان ده قبــر زهرا  

زهجــران تو مـولا غمگـــسارم ز دوریت همیشه اشـــکبار

 بیا جان این حسین و جان زهـــرا بـرای دیدنت درانتظارم

ولادتش بر همه منتظران عدالت وحق پرستان مبارکباد

 

< src="http://www.parsquran.com/data/verse.php?lang=far" type=text/java> سوره 28, آیه 49
بگو پس اگر راست مى‏گویید کتابى از جانب خدا بیاورید که از این دو هدایت کننده‏تر باشد تا پیرویش کنم
+ نوشته شده در  جمعه 1385/06/17ساعت 13:44  توسط پرنده ای جامانده ازیاران  |  < type=text/java>GetBC(12); آرشیو نظرات

زیبایی عشق به سکوته نه فریاد

 
زیبایی عشق به تحمله نه خرُِِد  شدن و فرو ریختن

 
عشق یه کویره که عاشق تشنه 

 

با رویای سراب معشوق قدم به جلو میزاره

 

عشق سخن گفتن با  نگاهه عشق امید به رسیدن و ترس از نرسیدنه

 

وعشق را هیچکس معنا نکرد جزدرعمل

 

خوشا انانکه خود را فدای معشوق کردن ودراین راه

 

خونشان را دادند که  معنای عشق را بما بفهمانند


نوشته شده توسط : سعید گنج خانی

نظرات ديگران [ نظر]


درد دلی با یاران سفرکرده

سه شنبه 86 آذر 6 ساعت 12:16 عصر

سخنی با شهیدان !

 

 

بچه کدوم هیئتی ؟مرجع تقلیدت کیه ؟تابع کدوم کانونی ؟


پا منبر کی می شینی ؟از کدوم مداح خوشت میاد ؟


چپی ؟ راستی ؟ میانه رویی ؟اصلا قرمزته یا آبیته ؟


با تعجب نگاه نکن یارسفرکرده ،


الآن قبل از اینکه از طرف بپرسن اسمت چیه ؟ اول همینا رو می پرسن ،

 

بعد تصمیم می گیرن که این آدم خوبیه یا نه ؟ اصلا این آدمه یا نه ؟

 

میتونن باهاش کار کنن یا نه؟

 

یا هنوزم مخش بو قرمه سبزی میده یعنی هنوز....ولش


ما بین خودمون وحدت نداریم ، دیگه چه برسه بین ما و شیعیان جهان ،

 

 بین ما و مسلمونای دنیا ، بین ما و مستضعفین غیر مسلمون دنیا !


اون وقت لابد انتظار دارید بریم فلسطین آزاد کنیم ؟ اسرائیل نابود کنیم ؟


شرمنده . . .


اول باید بچه همسایمون که با عقایدم مخالفه نابود کنم!


البته بچه همسایه که نه آقازاده هارو میگم

 

اره یاران سفر کرده من که منم با خودتون نبردید

 

شما همتون زیر پرچم هیئت امام حسین سینه زدید ،

 

همتون بچه کانون قائم آل محمد بودید ،

 

 دیگه فرقه ها و گروههای دیگه ایی نبود .


اصلا اینا رو ول کن ، بیا برات از خدایانمون بگم ، خدایی که ما ساختیمش !


شهیدجون میگما !


به جای اینکه خودمونو بکشیم بالا به خدا برسیم ، خدا رو آوردیم پایین !


خدایی که دیگه نمیشه دوسش داشت ،

 

از بس غریب و تک و تنها و محتاجش کردیم !


آهای جوونا ، خداتون تنهاست ، برید نماز بخونید دلشو خوش کنید !


آهای ملت ، خدا بی کسه ، همت کنید تعداد انگشتر عقیقتونو بیشتر کنید که

 

بگن طرفدارای خدا زیاد شدن !


غربت خدا شد این ؟ خوشحال کردن خدا اینطوره ؟


من تو نمازم به جا اینکه احساس بندگی کنم ، احساس ذلت کنم !


دیگه چطور دل ببندم به خدایی که من قراره با

 

دو سه رکعت نمازازغربت درش بیارم ؟

 

 چطور بگم توکلت علی الله در حالیکه تو دلم فکر میکنم

 

 استغفرالله خدا نیازمنده گریه و اشک و عبادت این و اونه ؟


خدای مشتی ما رو بردن،خدای بی نیاز ما رو که تحویل هم نگیره عشقه ،

 

چه طرفش بری چه نری یه سر سوزن براش فرقی نمی کنه ؟ . . .


چطور معشوق بشری حق ناز کردن داره و نیازش لذت داره ،

 

ذلیلش شدن شیرینه ،

 

 اما خدا باید خودش دنبال رضایت ما باشه اونم به این شکل؟

 

همینه که شماها شهید شدین !


تو شهید شدی وصیت کردی رو قبرت بنویسن : پر کاهی تقدیم آستان الهی


تو بودی که تو نمازات می لرزیدی که این خدا با این همه کبریا و

 

عظمتش قبول می کنه یا نه ؟


تو ترکش خوردی و بازم ته دلت اضطراب بود که اگه قبول نکنه چی ؟


تو بنده وار داد می زدی : مولای یا مولای

 

تو صادقانه شبای جمعه گفتی : من لی غیرک . . . ما که می گیم

 

من لک غیری . . . تو جز من کیو داری ، نه من جز تو!


شهید جون!


خیلی بد برا خدا مشتری جمع میکنیم . . . خیلی بد . . .


غافل از اینکه اصلا انسان طبعش قدرت مطلق طلبه ،

 

عاشق بی نیازی خداست ،

 

نه این خدایی که ما ساختیم . . . و چه بد ساختیم !

 

نمیدونم بااین اعتقادات امروزبازم شهادت نصیب ما میشه یا .....

 


نوشته شده توسط : سعید گنج خانی

نظرات ديگران [ نظر]


مهدی

سه شنبه 86 آذر 6 ساعت 12:12 عصر
ای گل پنهان شده مهدی بیا ............ نیمه شعبان شده مهدی بیا


قیامت قامت و قدت قیامت

قیامت می کند آن قدوقامت

موذن گر ببیند قامتت را

به قد قامت بماند تا قیامت


میلاد یگانه منجی بشریت مبارک باد

نوشته شده توسط : سعید گنج خانی

نظرات ديگران [ نظر]


امام جعفر صادق؛ بحر حقایق

یکشنبه 86 آبان 13 ساعت 12:33 عصر


زبان رساى اسلام بود و مبین شریعت مصطفى(صلّی الله علیه و آله)با سخنانى حکیمانه، منطقى استوار، علمى سرشار، برگزیده روزگار به شمار می‌آمد و ... بنده شایسته پروردگار.در سال‌هاى سیاهى که ابرهاى سلطه امویان، آسمان جهان اسلام را تاریک کرده بود و در سال‌هایى تیره‌تر، که حکومت عباسیان، مسلمانان را به تیرگى نشانده بود. او خورشید مدینه‌ی دین و دانش بود.در میان این دو فصل سیاه و سرد و ابرآلود، چند صباحى که خورشید وجودش از افق مکتب و مذهب تابید، اسلام و قرآن را جان بخشید.او آبیارى نهال حق کرد تا این بذر ایمان پا گرفت و در افق اندیشه‌ها تابان شد.دین، به نام او زنده گشت. درخت علم، در بوستان کلامش رویید و به برگ و بار نشست. گلشن فضل، از چشمه دانش او سیراب شد. کتاب فقه، با (الفباى صادقى) نگاشته گشت.وقتى چشمه فضل و فقه و علم و کمال او مى‌جوشید، حسودان و عنودان، زبان به طعن مى‌گشودند و تیغ دشمنى بر مى‌کشیدند و پاى خصومت پیش مى‌گذاشتند. ولى... کدام دانشور را مى‌توان شناخت و نام برد که از گنج دانش حضرت صادق علیه السلام بهره نبرده باشد؟



و کدام معلم را مى‌توان یافت که به اندازه او، تربیت یافته در مکتب عترت داشته باشد؟حوزه‌هاى علمیه، نقش شاگردى او را به سردرهاى خویش نوشته‌اند.فقیهان دین مدار، خوشه چین حدیث و حکمت صادقى‌اند.آن چهار هزار گوش حکمت نیوش، که از زبان این حجت خدا حدیث مى‌شنیدند و آن چهار هزار زبان و قلم که به گفتن و نوشتن و ثبت و نشر حقایق دین از زبان او مى‌پرداختند، هر کدام منشورى بودند که آن نورهاى تابان را در رواق اندیشه‌هاى بشرى مى‌تاباندند و آن معارف ناب و والا را از عرش بلند (علم لدنى) حضرتش، بر فرش کتاب‌ها و دفترها فرود می‌آوردند.خوشا به حال آن چهار هزار حکمت آموز محضرش!آنان، همچون نسیمى خوشبوى، از کوى معارف او گذشته، در پهنه قلمرو اسلام، جوهره دین را پخش مى‌کردند و "قال الصادق" گویان، کام تشنگان معرفت را عطر آگین مى‌ساختند.عصرى بود که بدعت گذاران و دین ستیزان، در قالب‌هاى مختلف به تحریف چهره آیین محمدى(صلّی الله علیه و آله) مى‌پرداختند.امام صادق (صلّی الله علیه و آله) بود که خورشیدگون مى‌تابید و آن اوهام و خرافات و تحریفات را مى‌زدود.

درود بر سلسله نورانى راویان احادیث، آنان که حلقه‌اى از (تعبد) و (اطاعت) بر گردن داشتند و بر گرد (آل الله)، پروانه‌وار مى‌چرخیدند و خوشه چین محضر آن انوار تابناک مى‌شدند، تا جهان در ظلمت نماند و بشریت از این کوثر ناب و زلال، محروم نباشد.

ابان بن تغلب‌ها، هشام‌ها، مومن طاق‌ها، جمیل بن دراج‌ها، ابوبصیرها، زراره‌ها، سماعه‌ها، عمار ساباطى‌ها، جابربن حیان‌ها، مفضل‌ها، صفوان‌ها و ... صدها ستاره فروزان، هر یک در فروغ گسترى مکتب امام صادق علیه السلام، نقشى عظیم داشتند و حاملان و وارثان و راویان و ناشران آن علوم بودند.سیراب شدگانى بودند از این زمزم جوشان!باده نوشانى بودند از این ساغر کوثرگون!آنان، کام دل را با حلاوت (مکتب عترت) آشنا ساخته بودند و از پیشوایان دین، به ویژه از صادق آل محمد، نه تنها علم، که عمل هم می‌آموختند و نه تنها دانش، که عصاره دین را از زبان او مى‌گرفتند. امروز، بام و در کشور ما، "صادقیه" است.

اینک، در کشور امام صادق (علیه السلام)، فرهنگ اهل‌بیت علیهم السلام، سارى و جارى است.

امروز، هر جا که شیعه‌اى است، جعفرى است. و هر جا که حوزه‌اى است، صادقى است! ...




نوشته شده توسط : سعید گنج خانی

نظرات ديگران [ نظر]


<      1   2   3   4   5   >>   >
:لیست کامل یاداشت ها  :